تشریح خاتمه بندی فیلم جنایات آینده با جزئیات کامل - وبلاگ صبوحا

به گزارش وبلاگ صبوحا، بالاخره سرانجام فیلم جنایات آینده که به نویسندگی و کارگردانی دیوید کراننبرگ ساخته شده و از سال 2014 تا به امروز فرایند فراوری آن به طول انجامیده شرح داده شد. جنایات آینده ماه می در جشنواره فیلم کن به نمایش عایدی و بعد از آن 3 ژوئن در سینماهای ایالات متحده اکران شد. این فیلم ترسناک واکنش های مختلفی را از سوی منتقدان دریافت نموده، بینندگان نیز نظرات ضد و نقیض زیادی را در موردش عنوان نموده اند و سوالات متفاوتی هم برای شان مطرح شده است.

هشدار: در این مطلب خطر لو رفتن داستان فیلم جنایات آینده وجود دارد

جنایات آینده با صحنه ای بسیار تلخ شروع می شود؛ جونا که از دست پسر پلاستیک خوارش عصبانی شده، پسرش را با یک بالش خفه می کند و سپس با شوهر سابقش تماس می گیرد تا جسد پسرش را به او تحویل دهد. این صحنه همان سکانسی است که راه را برای بقیه قسمت های فیلم آماده می کند.

در حقیقت این صحنه است که وحشت گونه انسان و شرایط نابسامان جمعیت انسانی را در مرحله بعدی تکامل نشان می دهد. داستان کراننبرگ از شخصیت های مختلفی تشکیل شده، اما قسمت اصلی آن بر روی کاراکتر ساول تنسر (با بازی ویگو مورتنسن) تمرکز نموده که نه تنها یک هنرمند پرفورمنس کار برجسته است بلکه در عین حال مامور مخفی کارکشته ای نیز هست که با کاراگاه پلیس همکاری می کند. اما داستان او با ابهامات زیادی به خاتمه می رسد زیرا او کم کم چیزهایی را درک می کند که پیش تر حتی به آن ها فکر هم نمی کرد و همین امر باعث می شود که دیگر نتواند خود قبلی اش باشد.

ما در خاتمه فیلم جنایات آینده برای اولین بار شاهد این امر هستیم که ساول توانسته از درد خود رها شود. کاپریس یک آب نبات پلاستیکی بنفش را به او می دهد تا ببیند که او می تواند آن را بخورد و آیا مشکلاتش با غذا خوردن بر طرف شده اند یا نه. درد ساول بلافاصله کاهش می یابد و فیلم با قطره اشکی که از چشمش به پایین جاری می شود به اتمام می رسد، درد او دیگر ساکت شده و او دیگر مسئله ای با خوردن ندارد. بنابراین این مطلب به تشریح کامل سکانس خاتمهی فیلم کراننبرگ خواهد پرداخت و به این سوال پاسخ خواهد داد که چرا شخصیت های این فیلم بدن خود را برای اجرا مثله می کنند.

چرا انسان ها دیگر درد یا عفونت را احساس نمی کنند؟

در حالی که تعیین نیست داستان فیلم جنایات آینده در چه سالی روایت می شود اما با قاطعیت می توان گفت که این فیلم در آینده دور جریان دارد. آینده ای که در آن همه چیز در سراسر دنیا تغییر نموده است. اکنون انسان ها به میزان کافی پیشرفت نموده اند و لذا همین پیشرفت ها آن ها را وارد مرحله بعدی فرآیند تکاملی نموده که به سندرم تکامل سریع معروفیت یافته است.

هیچ علت خاصی برای چنین تکاملی که به سرعت اتفاق می افتد وجود ندارد، اما این احساس وجود دارد که بشریت و فناوری هم اکنون بیش از هر زمان دیگری با یکدیگر همسو شده اند، زیرا بدن انسان برای رویارویی با تغییراتی که در سراسر دنیا فیزیکی رخ می دهند، مانند افزایش پلاستیک، به سرعت تغییر نموده و توانسته خود را با این تحولات همگام نماید و مثلا به پلاستیک خواری روی بیاورد. در این فیلم، تکامل انسان ها به دو دسته تقسیم شده است: انسان هایی که دیگر قادر نیستند درد را احساس کنند و افرادی که هنوز قادر به تجربه درد هستند و به طور غیرقابل شرحی اندام های نوی در بدنشان رشد می کند. هر چند هیچ شرحی برای این مشکلشان وجود ندارد.

فقدان درد و عدم عفونت به افراد اجازه می دهد تا کارهایی را با بدن خود انجام دهند که پیش تر قادر به انجام آن ها نبودند و اکنون که دیگر جراحت یا عارضه ای وجود ندارد با کنجکاوی به آنالیز آناتومی بدن خود بپردازند و هر فکر غیرمعقولی که به سرشان می زند را به مرحله اجرا در بیاورند. اما ساول یکی از آن هایی است که احساس درد می کند و می خواهد بداند چه زمانی اندام های نو در بدنش رشد می کنند. در حقیقت اگر او احساس درد نکند، نمی تواند هیچ یک از تغییراتی را که در بدنش اتفاق می افتند احساس کند.

تکامل بشریت در فیلم جنایات آینده نشان می دهد که انسان ها می توانند برای هنر دست به هر کار غیر معقولی بزنند. حتی اگر این کار به قیمت آسیب رساندن به خودشان باشد. به علاوه فقدان درد و عدم عفونت به افراد اجازه می دهد تا خودشان را از منظر متفاوتی مشاهده کنند و تصور کنند که در جایگاه منحصربه فردی قرار گرفته اند. عدم وجود احساس در بین انسان ها باعث شده که فاصله بین افراد بیشتر شود و لذا بیشتر آن ها با فرایند تکامل خود درگیر باشند و دیگر به چیز دیگری فکر نکنند.

چرا هنرمندان بدن خود را برای تفریح سلاخی می کنند؟

ساول و کاپریس تنها هنرمندان پرفورمنس کار موجود در فیلم جنایات آینده نیستند. در واقع، این هنر در بین هنرمندان پرفورمنس کار زیرزمینی بسیار محبوب شده است و تقریبا به یک باشگاه انحصاری تبدیل شده که مردم برای لذت بردن، معاشرت با هم و تماشای چیزی دلپذیر به آن پناه می برند. در دنیایی که بدن انسان در حال تغییر است، ساول از برداشتن اندام هایش آن هم در جلوی چشم حضار لذت می برد و به آن افتخار می کند. او هنر پرفورمنس خود را به عنوان عملی ارزشمند و قابل احترام در نظر می گیرد که باید توجهی را که شایسته اش است دریافت کند.

حتی بیان این ایده که او باید تمام اعضای بدنش را در جایی نگاه دارد تا بتواند کلکسیونی از آن ها داشته باشد، بیانگر احترامی است که او برای هنر خود قائل است. ساول بدن خود را به طور علنی مثله می کند زیرا آن را به سان یک بوم خالی می بیند که باید به واسطه هنر خود بدان شکل ببخشد و آن را از یکنواختی در آورد. هنر او و دیگران نشان دهنده تکامل سریع بشریت است که باعث شده آن ها بتوانند کارهایی را انجام دهند که پیش تر حتی نمی توانستند به آن ها فکر هم کنند. در این مرحله از فیلم جنایات آینده، دنیا به شدت مادی و متکی بر بدن شده و هنرمندان پرفورمنس در تلاشند تا به واسطه بدن خود نمایشی را به عموم نشان دهند که پیش تر حتی در خیالشان نیز نمی گنجید.

چرا ساول مخفیانه با کارمطلع پلیس همکاری می کند؟

به نظر می رسد رابطه ساول با کارمطلع پلیس مدت ها قبل از شروع فیلم جنایات آینده شکل گرفته است. او با کارمطلع همکاری می کند زیرا واقعا نتوانسته جایگاه خود را در بحث اخلاقی موجود در رابطه با تکامل انسان بیابد و بیشتر به هنر خود، درد بدنش و توانایی هایش اهمیت می دهد تا سیاست های پیرامون آینده بشریت و لذا سعی می کند بیشتر به این موضوع توجه کند که چگونه این سندرم شتابان در حال تغییر جامعه است.

با این حال، از قضا او مجبور می شود به جمع آوری اطلاعات در خصوص گروه های مختلف و ایدئولوژی های آن ها در خصوص تکامل انسان بپردازد و لذا همین امر سبب شده که ساول از نظر اخلاقی مطلع تر شود و شروع به زیر سوال بردن کارهایی که در حال انجامشان است کند و از خود بپرسد که آیا واقعا کارهایش درست هستند یا نه.

طرح لانگ برای تکامل انسان شرح داده شد

لانگ و پیروانش بر خلاف سایر نقاط دنیا تصمیم گرفتند که این فرایند تکامل انسانی را بیشتر و سریع تر از آنچه که پیش می رفت ادامه دهند و در واقع به سرعت آن بیفزایند. لانگ ترکیب بین تکنولوژی و بشریت را چیزی می داند که باید از آن حمایت شود نه اینکه از آن اجتناب شود. از نظر او، انسان ها باید به حدی تکامل یابند که بتوانند در دنیای که به شدت با تکنولوژی آمیخته شده دوام بیاورند. انجام عمل جراحی ای که سبب حصول اطمینان از این امر شده که او و فرقه اش می توانند پلاستیک را بخورند و هضم کنند، در شروع مرحله بعدی تکامل انسان بسیار مهم بود. به همین علت است که او و گروهش کارخانه ای را برای فراوری میله های پلاستیکی به عنوان غذا افتتاح کردند.

پس از مرگ پسرش برکن، لانگ از کاپریس و ساول خواست تا بدن پسرش را کالبدشکافی کنند و به مردم نشان دهند که انسان ها می توانند به نحوی تکامل یابند که از مواد پلاستیکی به عنوان غذا استفاده کنند و حالشان نیز بد نشود. در حقیقت او از بدن برکن به عنوان نمونه ای برای اثبات کارهایش استفاده کرد و از مردم خواست تا به پلاستیک خواری روی بیاورند. او از این شعار برای پیشبرد اهدافش استفاده کرد که از تکامل انسان نترسید زیرا این یک امر طبیعی است. فناوری، ماشین ها و انسان ها در حال ادغام با هم هستند زیرا آینده شان به هم وابسته است و برکن در طرح لانگ برای تکامل انسان نقش اساسی ای را بر عهده داشت و ثابت کرد که نباید از افرادی مانند او ترسید.

معنای واقعی خاتمه بندی جنایات آینده

جنایات آینده با صحنه ای که در آن ساول یکی از میله های پلاستیکی بنفش رنگ لانگ را می خورد به خاتمه می رسد. زیرا او در فرآیند تکاملی خود، با بلعیدن مشکل داشت و این سکانس به ما نشان می دهد که گویا مشکلش رفع شده است. در حقیقت خاتمه فیلم به ما نشان می دهد که ساول، همان طور که احساساتش تغییر یافته و تکامل می یابند، در جنبه های دیگر نیز به تکامل خود ادامه می دهد. در حقیقت این تلاقی بین فرایند تکامل فعلی و تکامل مرحله بعدی ساول است که به او اجازه می دهد پلاستیک را بجود و هضم کند.

به نظر می رسد خاتمه فیلم کراننبرگ این تغییر را به عنوان چیزی طبیعی به مخاطب نشان می دهد نه چیزی عجیب و غریب و غیرقابل پذیرش. در حقیقت برخلاف همواره هم اکنون، انسان ها به گونه ای رشد می کنند که با محیط اطراف خود سازگار شوند نه اینکه بر علیه آن عمل کنند و سبب نابودی محیط اطرافشان شوند. لذا ساول در نهایت به این درک می رسد که تکامل انسان در این امر نهفته است که آن ها باید با بدن فیزیکی خود کنار بیایند و آن را هر طور که هست بپذیرند و آن را در کنترل خود بگیرند تا بتوانند با محیط اطرافشان کنار بیایند و در دنیای که تکنولوژی در آن حرف اول را میزند زنده بمانند.

هنر پرفورمنس نیز از این قاعده مستثنی نیست. زیرا این هنر به آنالیز انسانیت می پردازد و جنایات آینده به جنبه خلاقانه این هنر و نحوه تلاقی آن با چنین دنیای بی ثبات و همواره در حال تغییری اشاره می کند. این فیلم به طور کلی به آنالیز شرایط انسان ها و روش هایی که به واسطه آن ها مردم به تغییرات پیرامونشان واکنش نشان می دهند می پردازد و اینکه چگونه تفریح در هر چیزی به موضوعی کلیدی تبدیل می شود و لذا همین جنبه تفریح باعث می شود که افرادی مانند لانگ بتوانند موضوعات تازه ای مانند پلاستیک خواری را در نوع بشر رواج دهند. به علاوه این فیلم از منظری دیگر به تشریح رابطه بین جمعیت دنیا و فناوری می پردازد و راه هایی را نشان می دهد که به واسطه آن ها پیشرفت های تکنولوژیکی توانسته اند تاریخ بشر را شکل دهند و بر آن تاثیر بگذارند.

منبع: screenrant